اگه خونتون میتونست حرف بزنه راجب شما و خونوادتون چی میگفت؟
کدوم بخش از خونتون از شما متنفره؟ نظرش راجبتون چیه؟
کدوم بخش از خونتون عاشقتونه؟ راجبتون چه فکری میکنه؟
اگه خونتون میتونست حرف بزنه راجب شما و خونوادتون چی میگفت؟
کدوم بخش از خونتون از شما متنفره؟ نظرش راجبتون چیه؟
کدوم بخش از خونتون عاشقتونه؟ راجبتون چه فکری میکنه؟
من عاشق مردمم
اما میتونم روز ها ازشون متنفر باشم
من رو یک متنفر نخون
من متنفر از خیلی از غذاهام
اما روزایی مطمئن نیستم چطور میتونم ازشون بگذرم
من رو یک عاشق نخون
من عاشق بچه هام
اما روزهایی میان که تنفر تنها اسمیه که میتونم رو احساسم بزارم
من رو یه متنفر نخون
و من احساس میکنم
منطقی فکر میکنم
گاهی عاشقم و متنفرم
گاهی مهربون و سنگدلم
و من روز هایی حتی وجود ندارم
و تو هیچوقت نمیفهمی من واقعا کجا وجود دارم
کجا احساس میکنم و کجا دیوانه میشم
کجا حرف میزنم و کجا سکوت میکنم
ادعا نکن من رو میشناسی
حتی خدا هم دیگه نمیدونه کجای کار شیطون اشتباه بوده!