اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

تمام چیزی که باید بدونی همینه که
من یه نویسندم!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن دلتنگی» ثبت شده است

به فردا بگو

دوشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۵۶ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

به فردا بگ که شاید بیشتر از امروز نباشم

بهش بگو بهم قول بده خاطراتمو برای هر فردا نگه داره

به فردا بگو شاید درگیر گذشته ها باشم

بهش بگو زورشو بیشتر کنه و منو از دست گذشته نجات بده

به فردا بگو که نمیدونم اون رو خواهم دید اما

اگه بدونم که نخواهم دید امروز رو زندگی خواهم کرد...

خورشیدی که مهتابی بود

سه شنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۰۷ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

کتی پاره به تن مردمان سرزمینم بود

زمستان بود

و زمین هر بار بالا تر میرفت

حال آنقدر بالا رفته بودیم که جز سرما

مردمی در بین ما قدم نمیزد

می آمدند

فتحمان میکردند

و دست های ما یخ زده برای پایین رفتن از این سرما

و در دنیایی که شب بود و شب بود و شب

خورشید نیز مهتابی بود

تنهایی

يكشنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۱۶ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

و تنهایی در سرزمین ابدیت ماندگار شد

قصری از خیال را برای قدم هایش گزید

عبایش را به دور گلوی احساس کشید

و غم فریاد زنان به خانهی راوی پناه آورد

مرگ چیه

پنجشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۳۶ ق.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

دقت کردین، اکثر دلایلی که برای مرگ کسی گریه میکنیم خودخواهانست؟

گریه میکنیم چون پدرمون بود

دلتنگش میشیم

نمیتونیم دوریشو تحمل کنیم

گریه میکنیم چون همکارمون بود

کسی جز اون نمیتونست کارامونو انجام بده

یا حتی گریه میکنیم چون اون سر دنیا فقیر بود

نمیخوایم دنیا اینطور باشه

چون انگار اینطوری بی رحمانست

ما گریه میکنیم برای افکارمون

نه برای بدن هایی که دیگه جونی ندارن!