شیرینی تلخ
پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۲۵ ب.ظ |
Tourmaline Mask |
۰ نظر
نوازش های روزانه ی آدمک های قلبم
بار ها توی مغزم تکرار میشن
برای خودشون مقامی میشن
آیا قراره این پادشاه
همه چیز رو بسوزه
یا برای اولین بار
توی قلبم گل های بدون تیغ بکاره؟!
انگار زمان بهم یه سیب سرخ تعارف میکنه
و جز چشیدن راهی برای فهمیدن مرگ یا زندگی ندارم
روز ها کنار تو نمیگذرن
بلکه سوار بر قایقی میشن و توی احساساتم تمام دریاشو سیر میکنن
موج هامو میشکنن و صدای ماهی هامو به عمق میبرن
تلخه یا شیرین؟
انگار یه تلخیه خیلی شیرین
یا یه شیرینیه خیلی تلخ
نمیدونم،
این قلبمه که انتخواب میکنه
نه من
و تو
تورو هم اون انتخاب کرده
نه من!