اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

تمام چیزی که باید بدونی همینه که
من یه نویسندم!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

یکی بود یکی نبود

چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۲:۳۷ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۴ نظر

یکی بود، یکی هم نبود

زیر گنبد برنده ای که کبود نبود

خون کسایی که نبود

چکه میکرد رو اونکه بود

حالا اونی که نبود کی بود؟

نمیدونم تقدیر بود

سرنوشت بود

به قول یسریا خواست خدا بود که مرده بود

خنده های دوران دیروز هامون بود

هر چی که بود انگاری فقط بود

بدون اینکه بدونیم شدیم نبود

اونکه بود کی بود؟

اونم نبود

یادش رفت وجودشو حاضر کنه

پس شد چی؟

یکی نبود، یکی دیگه هم نبود

آفرین عمو

نظرات  (۴)

اینها همه ساخته ی ذهن ماست😂😂😂

پاسخ:
شاید

یاد یکی از نمایشنامه های بکت افتادم. بود و نبود ها (این اسمش نیست فقط یه عبارته در ادامه اون جمله اول)

پاسخ:
بیشتر ازش بهم بگو

"خوبه

من تنهام

درست انگار در زمان حال هستیم.

زمستانه.

بدون مسافرت

زمان میگذره

همین

هرکی میتونه بفهمه

خاموش میکنم

 

فضای بازی خاموش میشود

سکوت

صحنه خاموش می شود."

 

اسمشم هستم "چی کجا"، ساموئل بکت

پاسخ:
جالب شد 

... فقط ادامه بده، قلم زیبایی در دست داری که باهاش سحر مینویسی. اون کتابم از کوتاهه 15 صفحه است گیرش آوردی بخون حتما. 

پاسخ:
حتما ادامه میدم و حتما خواهم خوند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی