اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

تمام چیزی که باید بدونی همینه که
من یه نویسندم!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

مخاطب خاص

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۲۵ ق.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

مخاطب خاص 

من تورا نمیشناسم

درست شنیده ای

میشود هم ناشناخته و هم خاص باشی

چون که خواننده و ناشناخته ای

مخاطب خاص

جهان کبود است و روز کبودتر

تاریکی روشن تر است و شب زیباتر

تو به انتخاب خود سرنوشت را زخمی میکنی

خونش را همچون حشره ای میمکی و به آن تبدیل میشوی

مخاطب خاص

چشمانت را باز کن

دنیا سراسر پرتگاه است

دست و پای قلب میشکند 

و دیگر هیچگاه قدرت اولیه را ندارد

مخاطب خاص

یاد بگیر و خاص باش!

ادریسی

شنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۵:۰۲ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۱ نظر

بهم گفتی قوی باشم

تو من فقط یه ادریسیه کوچیکم
که کنار سایه ها
رنگی به جز سایه ندید
به جز تاریکی
لمس گرمی نچشید

و هر بار از خودش میپرسید
تیغ داشت؟
لطیف بود؟
نمیدونم
دوسش داشتم
دوسش دارم
قلبم میگه دوستش خواهم داشت
اما از تیغ های روی دستم که بهم دادن میترسم
قلبم هر بار اونهارو میبنده

قایمشون میکنه چون
اون تورو بیشتر از من دوست داره!

شیرینی تلخ

پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۲۵ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

نوازش های روزانه ی آدمک های قلبم
بار ها توی مغزم تکرار میشن

برای خودشون مقامی میشن

آیا قراره این پادشاه

همه چیز رو بسوزه
یا برای اولین بار
توی قلبم گل های بدون تیغ بکاره؟!

انگار زمان بهم یه سیب سرخ تعارف میکنه

و جز چشیدن راهی برای فهمیدن مرگ یا زندگی ندارم
روز ها کنار تو‌ نمیگذرن

بلکه سوار بر قایقی میشن و توی احساساتم تمام دریاشو سیر میکنن

موج هامو میشکنن و صدای ماهی هامو به عمق میبرن
تلخه یا شیرین؟
انگار یه تلخیه خیلی شیرین
یا یه شیرینیه خیلی تلخ
نمیدونم،
این قلبمه که انتخواب میکنه
نه من

و تو

تورو هم اون انتخاب کرده

نه من!

خودخواه باش!

جمعه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۱، ۰۱:۳۷ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

خودخواه باش، کسی جز تو برای تو نمیخواد

کسی جز تو برای تو نمیخنده

کسی جز تو برای تو گریه نمیکنه

کسی جز تو برای تو کتاب نمیخونه

خودخواه باش که خودخواه بودن همون خودخواستنه!

نویسنده: تورمالین💫

کپی نشه!

روح زیبای تو

شنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۳:۳۹ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

حرف هایم را باختم

به چشمانی که همیشه بر ماه برنده بودند

بخاری برای باران بیشتر آسمان شدم

برای بارانی که تو بودی و بر من آتش میباریدی

جسمم را ناتوان دیدم

در مقابل روحی که توانمند تر از خدا هم بود

کافری در راه خدا شدم

در مقابل الهه ای که نامش تو بودی!

نزدیکی دور

سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۰۲:۰۶ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۱ نظر

 

جدایی تنمان را به سوی خود میکشاند
اشک کودکی خندان میشود در قلمرو گونه هایم
نمیدانم سرنوشت همیشه
اینگونه خنده را به لب های خود میبافد
یا که فقط بازیگری هستیم
در نمایشگاه زندگانی او
خیابان های شهر امشب
بی قطره ای سخت بارانی اند
نام تو نه در چشمانم
اما در گوش هایم دیده میشود
و در دهانم شنیده میشود

انگار که توهم و خیال
سرزمین عقل بی حصارم را به نام خود کردند
سبزه های تفکرم را با دستان خویش میکارند
و درختان منطقم را آنها بارور میکنند
میخندم
آنقدر بلند که دور هم آنرا نزدیک بشنود
میگریم
آنقدر شدید که توفان هم
لباس بارانش را برای چشمانم از تن رها کند