گمگشته در معنا
جمعه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۱، ۰۱:۲۳ ب.ظ |
Tourmaline Mask |
۱ نظر
این عقل نمیفهمد دگر فرق آب یا شراب را
شاید که چشمان من نمیدانند صداقت رنگ را
گریه امشب با مزاج غرور هم پا نیست
شاید که همبازی من، دروغ، امشب دگر بی جان نیست
مانده ام میام هستی و نیستی این سر حقیقت
معلق مانده ام در هوای جسد های آیا صداقت
نمیدانم با جنس چه خوانده میشود
این پیچک خزیده در رگ هایم
روح مینالد از خزش نادانی بر پوست تنش
این آتش جهنمیست به خیال تن
و میسوزد هر آنگاه که کلامی
میسپارد به روح عقل
اندوهناک ترین تا الان