اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

تمام چیزی که باید بدونی همینه که
من یه نویسندم!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوه» ثبت شده است

خورشیدی که مهتابی بود

سه شنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۰۷ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

کتی پاره به تن مردمان سرزمینم بود

زمستان بود

و زمین هر بار بالا تر میرفت

حال آنقدر بالا رفته بودیم که جز سرما

مردمی در بین ما قدم نمیزد

می آمدند

فتحمان میکردند

و دست های ما یخ زده برای پایین رفتن از این سرما

و در دنیایی که شب بود و شب بود و شب

خورشید نیز مهتابی بود