ستاره ای که دیروز بود
شنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۱:۳۴ ب.ظ |
Tourmaline Mask |
۰ نظر
به آسمون نگاه کردم
یه مطلق مشکی با یه تک ستاره
جایی که همه سایه ها خوابیده بودند
یه لیوان چایی رو به لبام هدیه دادم
چون قهوه برای اونها ملایم نبود
یه ستاره توی لیوانم افتاده بود
دلم نیومد یه قلب دیگه بدم بالا و اون ستاره رو بندازم دور
امشب اون ستاره جای ماهو پر کرده بود
مثل دریایی قهوه ای برای غروب ستاره بود
تا صبح به اون ستاره و غروبش نگاه کردم
تا جایی که خورشید اومد و بهم یاد داد
ستاره ها هیچوقت تو سایه موندگار نیستن!