اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

تمام چیزی که باید بدونی همینه که
من یه نویسندم!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

ستاره ای که دیروز بود

شنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۱:۳۴ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

به آسمون نگاه کردم

یه مطلق مشکی با یه تک ستاره

جایی که همه سایه ها خوابیده بودند

یه لیوان چایی رو به لبام هدیه دادم

چون قهوه برای اونها ملایم نبود

یه ستاره توی لیوانم افتاده بود

دلم نیومد یه قلب دیگه بدم بالا و اون ستاره رو بندازم دور

امشب اون ستاره جای ماهو پر کرده بود

مثل دریایی قهوه ای برای غروب ستاره بود

تا صبح به اون ستاره و غروبش نگاه کردم

تا جایی که خورشید اومد و بهم یاد داد

ستاره ها هیچوقت تو سایه موندگار نیستن!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی