اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

تمام چیزی که باید بدونی همینه که
من یه نویسندم!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

فقر

چهارشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۲:۰۰ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۰ نظر

ریشه گیتار کرده ام در خاک تر تاریخ
دست به دست هم میدهند ابرووانت
به هنگام شنیدن اسم سالانه ی من
شده ام دشنام آنگاه که اسمم میدود در قلمرو گوش
بیش از آنم
بیش از سکه هایی بلعیده شده با زر
بیش از لباس های لمس شده با پارگی
تو میگویی که من آشنای چشمان تو ام
اما به هنگام گشودن نام من
نیست جز ندامت بر زبان تو
من آنم که گر باشم شوم پاداش
گاه میشوم سنگینی قلب پدری
و گاه چال گونه ی فرزندی
سرودند آواز نام مرا بیچارگی
می آیم و میسرایم قدمی
و جاده هایی میدوند
آنگاه که رد پایم میبوسد زمین را
و تو خواهی خواست که کدامین ورق را بخوانی
کدام وارونه پوشیده است و کدام درست
نخوان مرا در قفس بیچارگی
که من زندان بان لبخندم و تو نمیدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی