اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

اگه من متوهمم، پس شما هم توهماتمید!

به گردنم بندازید تا فراموشی رو به یاد بیارید!

تمام چیزی که باید بدونی همینه که
من یه نویسندم!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

نزدیکی دور

سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۰۲:۰۶ ب.ظ | Tourmaline Mask | ۱ نظر

 

جدایی تنمان را به سوی خود میکشاند
اشک کودکی خندان میشود در قلمرو گونه هایم
نمیدانم سرنوشت همیشه
اینگونه خنده را به لب های خود میبافد
یا که فقط بازیگری هستیم
در نمایشگاه زندگانی او
خیابان های شهر امشب
بی قطره ای سخت بارانی اند
نام تو نه در چشمانم
اما در گوش هایم دیده میشود
و در دهانم شنیده میشود

انگار که توهم و خیال
سرزمین عقل بی حصارم را به نام خود کردند
سبزه های تفکرم را با دستان خویش میکارند
و درختان منطقم را آنها بارور میکنند
میخندم
آنقدر بلند که دور هم آنرا نزدیک بشنود
میگریم
آنقدر شدید که توفان هم
لباس بارانش را برای چشمانم از تن رها کند

نظرات  (۱)

"انگار که توهم و خیال
سرزمین عقل بی حصارم را به نام خود کردند
سبزه های تفکرم را با دستان خویش میکارند
و درختان منطقم را آنها بارور میکنند
میخندم
آنقدر بلند که دور هم آنرا نزدیک بشنود
میگریم
آنقدر شدید که توفان هم
لباس بارانش را برای چشمانم از تن رها کند"

 

this time these are the punch lines

پاسخ:
😉😉😉

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی